چهار نویسنده درباره فراز و نشیبهای او و اینکه چه کسی باید جایگزینش شود یا اینکه آیا جاستین ترودو نخستوزیر خوبی بود؟ نظر میدهند. در ادامه این مطلب چکیده از تحلیلهای آنها آورده شده است.
در تاریخ ۶ ژانویه، جاستین ترودو استعفای خود را به عنوان نخستوزیر کانادا و رهبر حزب لیبرال اعلام کرد. این اتفاق کمتر از یک ماه پس از استعفای کریستیا فریلند، وزیر سابق دارایی و عضو برجسته کابینه ترودو در دسامبر ۲۰۲۴ رخ داد.
از زمان آغاز دوره ترودو در اکتبر ۲۰۱۵، او بر نزدیک به یک دهه سیاستهای کانادایی نظارت داشته است، از جمله مقررات کووید-۱۹، سیاست خارجی آمریکای شمالی، و مواجه با بحران هزینه زندگی در کشور. نگاه به گذشته به دوره نه ساله او و با توجه به شرایط موجود، آیا ترودو یک نخستوزیر خوب بود؟ علاوه بر این، چه کسی باید به عنوان رهبر بعدی حزب لیبرال و احتمالاً نخستوزیر بعدی کانادا شود؟
دانشگاه وارسیتی از چهار نویسنده خواست تا نظر خود را درباره دوران ترودو در دفتر و آینده رهبری این کشور بیان کنند.
ترودو خانهای برای مهاجران ایجاد کرد وقتی استعفای ترودو را شنیدم، فکر کردم این امری اجتنابناپذیر بود.
تا تاریخ ۱۳ ژانویه، میزان تأیید حزب لیبرال در نظرسنجیهای CBC ۲۱.۵ درصد بود در مقایسه با ۴۴.۵ درصد حزب محافظهکار. عدم محبوبیت ترودو از سیاستهایش نشأت میگرفت — که بسیاری از آنها نتیجه همهگیری کووید-۱۹ و محدودیتهای افزایش یافته در سفر بودند. کاروانهای آزادی — اعتراضات گسترده از صنعت کامیونیتی پس از اجباری شدن ماسک و واکسن — نمونهای از خشم برخی کاناداییها نسبت به ترودو و سیاستهای کووید-۱۹ او بود.
من از ترودو خوشم نمیآمد زیرا او را در سیاستهایش خیلی «سست» میدیدم. به نظرم او هیچگاه به باورهایش پایبند نبود. او میگفت کانادا سرزمین مهاجرت است، سپس تعداد ساکنان دائمی که به کشور وارد میشوند را کاهش داد و مقصر را «بازیگران بد» معرفی کرد که از سیستم سوءاستفاده میکنند. یا به وعدههای زیادی که به بومیان داده بود، مانند تأمین آب تمیز برای جوامع بومی در کانادا، عمل نکرده است.
من یک مهاجر نسل اول هستم و معتقدم که استعفای ترودو در مجموع برای پیشرفت کانادا مفید خواهد بود. اما پدرم آن را یک تراژدی میبیند. به نظر پدرم، سیاستهای ضعیف لیبرالها توجیهکننده مزایایی که این حزب به مهاجران داده نیست.
در اوج کووید-۱۹ در سال ۲۰۲۰، دولت کانادا سیاستهای عمومی را اجرا کرد که مسیرهای موقتی به اقامت دائم برای کارگران بهداشتی مهاجر ایجاد کرد — سیاستهایی که بر بسیاری از مهاجران مانند مادر من تأثیر گذاشت. این تضمین کرد که خانواده من و دیگران در جامعه ما مسیری به سوی اقامت دائم و امنیت داشته باشند. حزب لیبرال، با تمام نقاط ضعفش، محیطی ایجاد کرد که در آن مهاجران برای مهاجرت به دلایل امنیت، خانواده یا اشتغال احساس راحتی میکردند. در زمان ترودو، تعداد مهاجران افزایش یافت و تقریباً دو برابر شد از زمان شروع او به عنوان نخستوزیر در سال ۲۰۱۵.
من نقاط ضعف حزب و دلایل مختلف هر کانادایی را میپذیرم، اما همچنین مزایایی را که او برای گروههای حاشیهای آورده است میبینم. فکر میکنم سادهسازی پیچیدگیهای دوره نزدیک به ده ساله او به «خوب» یا «بد» به کسانی که در دوره او سود بردهاند و دچار مشکل شدهاند، خدمت نمیکند.
داخل کشور، ترودو خود را به عنوان رهبری پیشرو که ترویجکننده فراگیری بود نشان داد. کابینه او متنوعترین کابینه در تاریخ کانادا بود، با تساوی جنسیتی و نمایندگی قابل توجه از جوامع نژادی و بومی. دولت او همچنین بودجههایی برای پیشبرد سلامت جنسی و بازتولیدی در سراسر جهان معرفی کرد و حمایتهای گستردهای برای کاناداییهای الجیبیتیکیو+ افزود.
با این حال، فکر میکنم تعهد او به سازش با بومیان ناسازگار بود. در حالی که او به آسیبهای وارده به جوامع بومی در کانادا اذعان کرد، دولتش در عمل به وعدههای اصلی ناکام ماند. این موضوع به ویژه در دسترسی به آب آشامیدنی تمیز در جوامع بومی و مشاوره معنادار درباره پروژههای منابع مشهود است. به عنوان مثال، پروژه خط لوله پرینس روپرت در سال ۲۰۱۷ قرار بود از قلمرو بومی بدون سند عبور کند، با وجود اعتراضات روسای ارشد بومی وتسووتن.
در سطح بینالمللی، ترودو کانادا را به عنوان رهبر حقوق بشر و چندجانبهگرایی معرفی کرد. دولت او پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی را به توافقنامه ایالات متحده-مکزیک-کانادا تبدیل کرد، با توازن منافع اقتصادی منطقه آمریکای شمالی از طریق حذف تمام تعرفهها و موانع غیرتعرفهای تجارت و سرمایهگذاری. با این حال، موضع او درباره محیط زیست به وضوح کم بود: کانادا در شاخص عملکرد تغییرات اقلیمی در رتبه ۶۲ از ۶۷ کشور و اتحادیه اروپا قرار گرفت.
از سوی دیگر، فکر میکنم موضع او در مورد دوستی با کوبا — در مقابل ادامه تحریم طولانیمدت آمریکا — نشاندهنده توانایی او در مقاومت در برابر فشارهای ایالات متحده برای جداسازی کانادا است.
مهاجرت و جامعهپذیری
یکی از برجستهترین دستاوردهای ترودو، سیاستهای مهاجرتی او بود. او به وعدهاش برای خوشآمدگویی به مهاجران عمل کرد و تعداد پذیرش مهاجران دائمی را به میزان قابل توجهی افزایش داد، که به گفته برخی، نقشی اساسی در تقویت تنوع فرهنگی و اقتصاد کانادا داشت. با این حال، این سیاستها نیز بحثبرانگیز بودند؛ به ویژه با توجه به افزایش فشار بر منابع و خدمات عمومی، از جمله مسکن و سیستم بهداشتی. انتقاداتی وجود داشت که ترودو در مدیریت این تأثیرات جانبی سیاستهای مهاجرتی، به ویژه در زمینه مسکن، کوتاهی کرده است.
حقوق بشر و تنوع
ترودو به عنوان نخستوزیری که به ترویج تنوع و حقوق بشر متعهد بود، شناخته میشود. او کابینهای با برابری جنسیتی تشکیل داد و در مسائلی مانند حقوق الجیبیتی+ و همچنین حمایت از حقوق بومیان گامهایی برداشت. با این حال، تعهد او به سازش با بومیان به شدت مورد انتقاد قرار گرفت، به ویژه به دلیل عدم پیشرفت در تأمین آب تمیز برای جوامع بومی و نادیده گرفتن مخالفتهای بومیان در پروژههای زیرساختی.
میراث اقتصادی جاستین ترودو: تحلیلی بر تصمیمات کلیدی اقتصادی
پس از نزدیک به یک دهه رهبری، جاستین ترودو با اعلام استعفای خود، میراثی از تصمیمات اقتصادی را برجای گذاشته است که میتوانند برای بهتر یا بدتر، آینده کانادا را شکل دهند. در اینجا به ۱۰ تصمیم کلیدی که بر اقتصاد کانادا تأثیر گذاشتهاند، نگاهی میاندازیم:
۱. انتصاب بیل مورنو به عنوان وزیر دارایی
با آمدن به قدرت در سال ۲۰۱۵، ترودو بیل مورنو را به عنوان وزیر دارایی انتخاب کرد. مورنو به عنوان یک مدیر باتجربه، امیدها را برای یک سیاست اقتصادی متعادل برانگیخت. اما تنشهای میان او و ترودو، به ویژه در مورد هزینههای پاندمی و رسوایی وی چاریتی، منجر به استعفای او در سال ۲۰۲۰ شد که سوالاتی در مورد استراتژی مالی آینده دولت را ایجاد کرد.
۲. خرید خط لوله ترنس مانتین
در سال ۲۰۱۸، دولت ترودو برای حل اختلافات میان بریتیش کلمبیا و آلبرتا، خط لوله ترنس مانتین را به قیمت ۴.۵ میلیارد دلار از کیندر مورگان خرید. این پروژه، که هزینه آن به ۳۴.۲ میلیارد دلار افزایش یافت، نشاندهنده تلاشی برای تقویت صنعت نفت و گاز کانادا بود، اما همچنین بحثهایی در مورد محیط زیست و هزینههای دولتی برانگیخت.
۳. اجرای مالیات کربن
در راستای مبارزه با تغییرات اقلیمی، دولت ترودو مالیات کربن را معرفی کرد که از ۲۰ دلار به ازای هر تن در ۲۰۱۹ شروع شد و به ۸۰ دلار در ۲۰۲۵ رسید. این مالیات، اگرچه به عنوان یک ابزار زیستمحیطی در نظر گرفته شد، به یک مسئله سیاسی تبدیل شد و همچنان بحثبرانگیز است.
۴. افزایش اندازه دولت و بدهی ملی
ترودو با افزایش هزینههای دولتی، به ویژه در دوران پاندمی، بدهی ملی را از ۶۱۹.۳ میلیارد دلار در ۲۰۱۵ به ۱.۲۳۶ تریلیون دلار در ۲۰۲۴ رساند. این افزایش هزینهها هم برای حمایت از شهروندان و کسبوکارها در زمان نیاز بود، اما سؤالاتی در مورد پایداری مالی آینده ایجاد کرد.
۵. افزایش مهاجرت
ترودو با افزایش قابل توجه در پذیرش مهاجران، جمعیت کانادا را از ۳۵.۸ میلیون نفر در ۲۰۱۵ به ۴۱.۴ میلیون نفر در ۲۰۲۴ رساند. این تصمیم برای پاسخ به کمبود نیروی کار بود، ولی همچنین فشار بر مسکن و خدمات اجتماعی را افزایش داد، که منجر به تغییر در سیاستهای مهاجرتی در اواخر دوره او شد.
۶. ناتوانی در رسیدگی به بحران مسکن
علیرغم برنامههایی مانند استراتژی ملی مسکن، مشکلات مربوط به قیمت و دسترسی به مسکن همچنان باقی ماند. این موضوع به ویژه در ارتباط با افزایش جمعیت و مهاجرت به چالشی بزرگ تبدیل شد.
۷. ایجاد مراقبت از کودکان با هزینه ۱۰ دلار
این برنامه نه تنها به عنوان یک سیاست اجتماعی، بلکه به عنوان یک استراتژی اقتصادی برای افزایش مشارکت زنان در کار، اجرا شد. اگرچه با چالشهایی مواجه است، اما میتواند یکی از میراثهای مهم ترودو باشد.
۸. پیگیری تجارت آزاد
ترودو در توافقات تجاری مانند USMCA نقش کلیدی داشت. با این حال، تهدیدهای تعرفهای از سوی دونالد ترامپ همواره سایهای بر این دستاوردها انداخته است.
۹. سرمایهگذاری گسترده در صنعت خودروهای الکتریکی
این سرمایهگذاریها با هدف تبدیل کانادا به یک مرکز تولید خودروهای الکتریکی بود، اما مشکلاتی مانند تقاضای کمتر از انتظار برای EVها، چالشهایی را به همراه داشت.
۱۰. اختلاف با کریستیا فریلند
استعفای فریلند به عنوان وزیر دارایی، نشان از تنشهای درونی در مورد سیاستهای مالی دولت داشت، که به نوبه خود به عنوان نقطه عطفی در تصمیم ترودو برای کنارهگیری دیده میشود.
میراث اقتصادی ترودو، پیچیده و متناقض است. او تلاش کرد تا به مسائل اجتماعی و زیستمحیطی پاسخ دهد، اما این تلاشها اغلب با چالشهای اقتصادی و سیاسی مواجه شدند. برای کانادا و سیاستهای مهاجرتی آن، درک این تصمیمات برای برنامهریزیهای آینده ضروری است.
محیط زیست
در زمینه اقتصادی، ترودو با چالشهای بزرگی مواجه شد. هزینههای بالای دولتی و کسری بودجههای سنگین، به ویژه در دوران پاندمی کووید-۱۹، به یکی از موضوعات مهم در دوران او تبدیل شد. اقداماتی مانند خرید خط لوله ترنس مونتین و سیاستهای مالیاتی برای کاهش نابرابری اجتماعی، میراثی دوگانه بر جای گذاشتند؛ از یک سو مورد تحسین قرار گرفتند و از سوی دیگر موجب افزایش بدهی ملی شدند.
در مورد محیط زیست، ترودو سعی کرد با معرفی مالیات کربن و سیاستهای زیستمحیطی، کانادا را به سمت یک اقتصاد پاکتر هدایت کند. با این حال، این سیاستها با مقاومتهای بسیاری روبرو شدند و برخی معتقدند که اقدامات او کافی نبوده است.
سیاست خارجی
در عرصه بینالمللی، ترودو تلاش کرد تا کانادا را به عنوان یک بازیگر فعال در زمینه حقوق بشر و چندجانبهگرایی نشان دهد. مذاکره دوباره توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) به USMCA یکی از دستاوردهای او بود، اما سیاستهای او در مقابله با تحولات جهانی مانند بازگشت ترامپ به قدرت، بحثهای بسیاری را برانگیخت.
پایان دوره و آینده
با استعفای ترودو، بحثها بر سر جانشینی او و آینده حزب لیبرال داغ شده است. نامهایی مانند مارک کارنی و کریستیا فریلند به عنوان جانشینان احتمالی مطرح شدهاند، هرچند که فریلند به دلیل ارتباط نزدیک با ترودو، ممکن است مورد اقبال عمومی قرار نگیرد.
جمع بندی
در پایان، میراث جاستین ترودو پیچیده و چندوجهی است. او تلاش کرد تا کانادا را به جامعهای بازتر، متنوعتر و پیشروتر تبدیل کند، اما با چالشهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی روبرو شد که به دلیل محدودیتهای سیاسی و عملی، همیشه نتوانست به آنها پاسخ کامل دهد. تاریخ قضاوت خواهد کرد که آیا ترودو واقعاً کانادا را به سمت روشنتری هدایت کرده یا خیر.